۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

دانشگاه مرده است...!


دانشگاه مُرده است...

دو روز پیش روز دانشجو بود.

به مناسبت این روز کم و بیش برنامه هایی در دانشگاه برگزار شد.

شاید روز دانشجو بهانه خوبی باشد تا با یک نگاه از بالا، وضعیت فعلی دانشگاه و جنبش دانشجویی را دید.

 لازمه این امر اینست که فارغ از تمام بایدها صرفا به نظاره هست ها بنشینیم.

طبیعی است که هر کسی با توجه به زاویه نگاه خود و تعریفی که از یک دانشگاه مطلوب و دانشجوی ایده آل دارد، ملاک هایی را برای قضاوت در نظر میگیرد.

 به دلیل همین ملاک های متفاوت، بعضا ممکن است نگاه ما به دانشگاه و وضعیت آن متفاوت باشد.

 به همین دلیل است که برخی از زنده بودن دانشگاه صحبت می کنند، اما میتوان با نگاهی متفاوت، ادعای مرده بودن دانشگاه را مطرح کرد.  

برای دانلود فایل پی دی اف نشریه، اینجا را کلیک کنید.

ادامه مطلب...
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
واحد برادران

سیاست یا سیاست زدگی؟؟؟

این امر که سیاست در پوشش کلام، فلسفه و عرفان ظاهر می شود اولا بدان جهت است که سیاست با این معارف نسبت دارد و ثانیا صورت خاص این پوشیدگی مظهر وضع فکری جامعه و نشانه وجود یک مشکل اخلاقی و تاریخی است. نسبت تفکر با سیاست از مرتبه یگانگی آغاز و تا قهر و بیگانگی کشیده می شود؛ یعنی این نسبت همیشه و در همه جا ثابت نیست. سیاستمداران گاه خود متفکر و گاهی بکلی با تفکر بیگانه اند؛ اما معمولا روش و رویه سیاستمداران با اهل نظر تفاوت دارد. تفکر صبور، آرام، مراقب و مواظب است. اما سیاست چه بسا سال ها به یک قضیه هیچ اعتنایی نکند و ناگهان تمام توجه را به آن معطوف سازد. سیاست تا خطر را از نزدیک نبیند به آن توجه نمی کند و چون دست و زبانش به شدت مشغول است به گفته ها خوب گوش نمی دهد و دورها را نمی بیند (مگر سیاستی که سیاستمدارانش متفکر باشند)؛ به این جهت هر چه بگوییم – به شرط آنکه روال کارها را به هم نزنیم- اعتنا نمی کند و کاری ندارد که آن گفته ها آشفته و پریشان است یا بهم مربوط و اصولی و منظم و مبتنی بربنیانی استوار.
سیاست به صورت کار دارد نه به ماده و مضمون و به این جهت در نزاع های فکری یا مناقشات ایدئولوژیک، وارد نمی شود. حتی فلسفه خوانده هایی که ملاحظات سیاسی را در نظر دارند پی نمی برند که جوهر فلان مناغشه ی ظاهرا فلسفی و نظری، سیاست و مقاصد ایدئولوژیک است. ما باید برای سیاست زدگی فکری بکنیم و بکوشیم سیاست و علم و فکر را از سیاست زدگی جدا و رها سازیم. ولایت حقیقی سیاست، توام با تفکر است و در آن، تفکر سیاست را راه می برد اما در سیاست زدگی، سیاست از تفکر جدا می شود و جای آن را می گیرد و تمام شئون و اوصاف آن را به خود نسبت می دهد؛ به این جهت شاید تفکر دشمنی خوش ظاهرتر و خطرناکتر از سیاست زدگی نداشته باشد. سیاست زدگی که به صورت های گوناگون و گاهی در هیئت فلسفه ظهور می کند علف هرزی است که کشتزار سیاست، ایدئولوژی، فلسفه و دین را آلوده و تباه می سازد.
برگرفته از کتاب فلسفه در دام ایدئولوژی
دکتر رضا داوری اردکانی


۰۵ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۳۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
واحد خواهران