- قبل از چاپ مقاله «چه کسانی مانع آزاداندیشی هستند» با رییس دانشگاه، حضوراً صحبت کردیم و انتقاداتمان را گفتیم. این بار گفتیم اول صحبت کنیم بعد نقد علنی. تا کسی نگوید چرا اول با خودشان صحبت نکردید.
- جملات طرح «خیزش» بازخوردهای جالبی داشت. اکثر بچهها تشکر کردند. بعضی هم میگفتند، نکند «آرمان» میخواهد «انقلاب» کند.
- یکی از دوستان میگفتند ما میدانیم که منظورتان از جملههای طرح «خیرش» ما هستیم. عجب زمانهای شدهاست. صحبتهای رهبر انقلاب را نیز نمیتوان بیان کرد، چرا که به برخی برمیخورد. واقعاً به این حرفها چه جوابی میشود داد؟
- در چند روز گذشته این اطلاعیه در سطح دانشگاه دیدهشده است:
دبیرخانه طرح رفعت برگزار مینماید:
مسابقات fifa 2011
جوایز نفرات برتر:
نفر اول: پانصد هزار ریال
نفر دوم : چهارصد هزار ریال
نفر سوم: سیصد هزار ریال
. ثبت نام: دوشنبه 21 الی چهارشنبه 23 آذر ماه. ویژه دانشجویان جدیدالورود، ظرفیت محدود.
بدون شرح!
- آقا جان انصافاً بچههای «نشریه گپ» خوب مینویسند. نوشته بودند «آرمان: [صدای ضعیفی به گوش میرسد]». خداییش خودمان هم از ته دل خندیدیم. دمتون گرم. انتقادتان هم وارد بود.
- میخواستیم جوابیه «استاد رهبر» را خودمان چاپ کنیم. چندین بار نیز با استاد تماس گرفتیم. حتی مدیر مسؤول«شذرات» حضوراً به درب منزل حاج آقا رفتند تا اگر ایشان مطلبشان آماده است خودمان چاپ کنیم،اما ظاهراً استاد صلاح دیدند که متن نوشتهشان را برای چاپ به نشریه «باران» بدهند. با این حال ما کماکان، آماده چاپ مطالب و توضیحات استاد هستیم.
- ان شاء الله قرار است هفته آینده یک نمایشگاه کتاب بگذاریم. امیدوارم این دفعه مسؤولان نگویند ما «ضرورتی» نمیبینیم «نمایشگاه کتاب»، در دانشگاه برگزار شود. آقا اصلاً مسؤولان بیایند یک کاری بکنند. یک لیستی از کارهایی که ضرورت دارد در دانشگاه انجام شود را به ما و بقیه تشکلها بدهند که نیاز نباشد ما این قدر سر کارهای غیر ضروری وقت بگذاریم وپیگیری ادارای کنیم.
_ آقا جان زمانه خیلی بدی است. آدم برای هر کار بزرگ و کوچکی باید از ده نفر اجازه بگیرد. ماجرا از این قرار بود که آرمان در سالهای گذشته با نظر مساعد هیأت نظارت بر تشکلها و نیز نهاد رهبری، یک بُرد در مسجد علم کرده بود. مسؤول شواری مسجد گفتند برای یکنواخت شدن فضای مسجد، همه بردها یک شکل باشند. قرار شد آرمان بُرد خود را بردارد و در مقابل به همه تشکلها برد یکسان داده شود. طرح خوبی بود. ما نیز استقبال کردیم. اما بعد خبر رسید که انگار برای زدن مطلب در بُرد خودمان باید با شورای مسجد هماهنگ کنیم. نمیدانستیم چه واکنشی باید نشان میدادیم. برادر! نمیشود بُرد ما را پس بدید؟ (این کلاممان، «ناخواسته»! مانند شعارهای اصحاب فتنه سبز اموی شد!)
- برخی برادران حزبالله میگفتند آیا بهتر نبود پیش از چاپ مقاله «سخنی با استاد علی رهبر»، ابتدا با ایشان حضوراً صحبت میکردید؟ روی حرف دوستان فکر کردیم، دیدیم پیشنهاد بدی هم نبودهاست ها! ولی ای کاش استاد علی رهبر هم قبل از سخنرانی در مسجد، اول به طور خصوصی با آن عده که یک نفر را مقتدای اندیشه خودشان قرار دادهاند، صحبت میکردند!
- ظاهراً یکی، دو نفر میخواستهاند از آرمان بابت چاپ نشریه هفته قبل شکایت کنند. و باز هم ظاهراً این افراد با پا درمیانی برخی بزرگترها از این کار منصرف شدهاند. ما عاجزانه خواهش میکنیم که بروند شکایت کنند تا بلکه ما را تعلیق کنند. راستش را بخواهید خیلی وقت است برخی از اعضای آرمان موفق به دیدن اساتیدشان نشدهاند! راستی یک مطلب مهم! آیا شما از هر کس که مانند شما فکر نمیکند، شکایت میکنید؟ بابا این روحیه آزاداندیشیتان ما را کشته است!
- به برادر دهقانی گفتیم، آقا جان بعضی مسؤولان میگویند که ایشان (دهقانی) نمیتواند از انقلاب اسلامی در برابر آقای نعمتی دفاع کند! آقای دهقانی یک نگاهی کردند و گفتند: به آنها بفرمایید «کار پاکان را قیاس از خود مگیر»!
- برادر «حامد جعفری» در اقدامی تحسینبرانگیز، سخنان آقای دهقانی در نشریه «قیام» را نقد کردند. نقد ایشان در برد مسجد نصب شده بود. آقای دهقانی نیز متقابلاً به ایشان پاسخی مبسوط دادند که در برد آرمان واقع در مسجد منعکس شد. به نظر ما یکی از راههای خوب ترویج آزاداندیشی در برههای که مسؤلان خود را معیار تشخیص «ضرورتها» میدانند، همین قالب مکتوب است. کوچکترین فایده مقاله «سخنی با استاد علی رهبر»، همین بود که فضای گفتوگو را میان حزبالله احیاء کرد. بگذریم از این نکته که برخی دوستان مذهبی، بر سر ما داد میزدند که چرا این مقاله را چاپ کردهایم. ای کاش آنها نیز روش برادر جعفری را در پیش میگرفتند.
- یک مصاحبه خواندنی با استاد مطیع پیرامون بحث «غرب» گرفتهایم. میخواستیم در همین شماره، آن را چاپ کنیم. اما مسؤلان دانشگاه با آزاداندیشیای که از خود نشان دادند، موجب تغییر برنامه ما شدند. ان شاء الله در شماره بعد منتظر خواندنش باشید.
_ شماره قبل را با نام «قیام» چاپ کردیم. بلافاصله گلایه و اعتراضها شروع شد، که چرا نشریهای که مدیر مسؤلش فارغ التحصیل شده است را چاپ کردهاید؟ هر چقدر میگفتیم برادر! ما قبل از چاپ نشریه، از مدیریت امور فرهنگی، پیرامون امکان چاپ «قیام»، پرس و جو کردهایم و آنها نیز چاپ «قیام» را بلامانع اعلام کردهاند، به خرج کسی نمیرفت.
آقا جان ما که مرض نداریم کار غیرقانونی کنیم، اگر میدانیستیم چاپ «قیام» با مشکل قانونی مواجه است،شماره قبل را نیز با نام «شذرات» منتشر میکردیم.
_ تصمیم گرفتیم برای اینکه آمار خوانندگان نشریات «آرمان» بیشتر شود، یک فکری کنیم. یکی از دوستان پیشنهاد داد این جمله را بعدالتحریر بنویسیم: خواندن هر شماره از نشریات « تشکل دانشجویی آرمان»
یک امتیاز دارد!
و من الله التوفیق