بر سر نی زلف رها کرده ای...!
چند سالی است که مراسم بزرگداشت اربعین سالار شهیدان امام حسین (ع) به نحوی پر شور و نسبتاً متفاوت با سال های پیشین بر گزار می شود.اقبالی که از سمت جامعه مذهبی اعم از ایران، عراق و... به این مراسم شده است سوالاتی را بر می انگیزاند که قابل تامل است.در این مقاله سعی کردیم با استناد به کتاب تازه منتشر شده "اربعین حسینی، امکان حضور در تاریخی دیگر" اثر استاد بزرگوار اصغر طاهرزاده به تعدادی از این سوالات بپردازیم.
مرگ برآزاد اندیشی:
داستان از اینجا شروع می شود که هرسال –روندی که احتمالا در آینده نیز ادامه خواهد داشت- مسئولین دانشگاه جلسه ای می گذارند و همه به نوبت از ضرورت آزاداندیشی صحبت می کنند.آنها برای آنکه مطمئن شوند که مخاطب اهمیت بحث را درک کرده است چند سخن از رهبری و چند نمونه از غرب را ضمیمه کارشان می کنند تا خیالشان راحت شود که هیچکس اهمیت این بحث را انکار نمی کند.
بعد از اینهمه تاکید از بالا به پایین جماعتی به این فکر می افتند که سلسله جلساتی تشکیل دهیم و در آن آزاد بیاندیشیم.به این ترتیب کودک آزاد اندیشی متولد می شود. بلا فاصله بعد از این تولد سفارشی از همه تشکل ها دعوت می شود که بیایند و گفت و گو کنند و دانشجویان مشتاق ناظر آنها باشند،اما در همان ابتدای امر دو نکته ناظر بیرونی را می آزارد و گمان او را به این سمت می برد که این کودک مرده متولد شده است... .
خلاصه جلسات مباحثه کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها اثر استاد اصغر طاهرزاده که با حضور آقای فرزاد یوسفی از اعضای سابق شورای مرکزی آرمان در دهه محرم 1438 هجری قمری در محل تشکل آرمان برگزار گردید در ادامه آورده شده است: